گردش ماه تیسا و خاله اتنا
چند روز پیش خاله اتنا به ماه تیسا گفت که بیا باهم بریم بیرون ماهی کوچولو اول گفت نه اما بعد با هم به یک بازارچه که مخصوص حمایت از بیمار های مبتلا به سرع بود رفتند. توی بازارچه سرگرمی های زیادی برای بچه ها بود از مسابقه ی نقاشی و قرآن گرفته تا وسایل بازی و... ماه تیسا هم دوست داشت که سوار قطار بشه و خاله اتنا هم ماه تیسا رو سوار کرد و ازش عکس گرفت وقتی ماه تیسا اومد خیلی بهش خوش گذشته بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی